خرید لباس عید
سلام
دیروز رفتیم با مامان و بابا برا خرید لباس عید نوروز که من شیطونیم گل کرد یه کم یه کم اونا رو اذیت کردم (شما این کارو نکنین......... زشته)
تو هر مغازه که می رفتیم من لباس تنم نمیکردمو و گریه می کردم و تا اونا سرگرم بحث با صاحب مغازه می شدند من میرفتم برا بهم ریختن و خراب کاری و بلاخره بدون پوشیدن ، لباس برام گرفتن
موقع کفش خریدن
کفشمو در آوردن تا کفش جدید رو امتحان کنن ولی من گریه که کفش خودمو می خوام و بعد از خرید کفش با هاشون ماشین بازی می کردم حسابی لج هر دو تاشونو در آوردم
وهنوز که هنوزه لباسامو تنم نکردم ببینند بهم میاد یا نه...
خدوندا ، به خاطر شیطونیام به مامانم اراده ای قوی و به بابام صبر و تحمل بسیار بده. الهی ....آمین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی